۰۸ آبان ۹۸ ، ۱۶:۵۶
شهید گمنام ۰ نظر اشتراک گذاری

حبیب لشکر

حبیب لشکر
تولیدات انتشارات
نویسنده: مصیب معصومیان
نوبت چاپ: اول / 1398
قیمت: 20000 تومان
«لشکر ویژۀ 25 کربلا یک لشکر قوی، قدرتمند، خط شکن و خط نگهدار بود. مازندران، رزمندگان و سرداران آن شجاعانه و قهرمانانه، و به تعبیر کامل، مؤمنانه از دینشان دفاع کردند. مردم مازندران جزو نقطه های از کشور بودند که در همۀ فداکار یهای جنگ، جای پای آنها دیده میشود.   "مقام معظم رهبری"»

تاریخ انقلاب اسلامی مملوّ از مردان مردی است که با مال و جان خود جهاد کرده اند و در این راه پرخطر، عاشقانه، آیات الهی را تفسیر نموده اند.
حماسه سازان لشکر عملیاتی 25 کربلا، در دفاع از حرم و حریم حضرت زینب س و معصومین ع و ذریۀ مطهرشان در کشورهای عراق و سوریه و... جا نفشانی ها زیادی کرده اند.

سردار شهید سید جلال حبیب الله پور در تاریخ هفتم بهمن ماه سال 1346 در محله شهید طالبى شهرستان بابلسر، استان مازندران به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده بود. پدرش سید حسین و مادرش ربابه نام داشت. سید جلال عضو نیروى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود و داراى تحصیلات لیسانس نظامى از دانشگاه امام حسین(ع) بود. ایشان فرمانده محور سوم ثارالله لشکر عملیاتى 25 کربلا بود. سید جلال در 52 عملیات مرزى و برون مرزى شرکت کرد. ایشان از همان اوایل شروع جنگ سوریه خیلى پیگیر بود که براى دفاع از مظلومان و حریم ناموس اهل بیت به سوریه برود.

اوایل جنگ سوریه قرار شد حدود 30 نفر از فرماندهان لشگر و با سابقه جبه جنگ تحمیلى براى کارهاى مستشارى و آموزشى به سوریه بروند که سید جلال یکى از آن 30 نفر بود که حتى ویزایش هم آماده بود. اما پس از اسارت تعدادى از همکاران سپاه در سوریه پروازشان لغو شد. از همان موقع بود که بى قرارى مى کرد و خیلى هم به تهران مى رفت تا او را به سوریه اعزام کنند.
 که سرانجام در تاریخ هجدهم اسفند ماه 1393 براى دفاع از حرم آل الله با عنوان فرمانده گروه صابرین به سوریه اعزام شد و پس گذشت 43 روز در تاریخ 31 فروردین 1394 در منطقه بصرى حریر استان درعا به فیض شهادت نائل آمده بود و پیکرش در حوزه اشغالى داعش درآمد و مفقود شد.

در اعیاد مبارک بزرگ قربان تا غدیر در سال 97 هدیه الهى به مردم شریف مازندران اینگونه رقم خورد که پیکر سردار شهید «سید جلال حبیب الله پور» به همراه پیکر شهید «سید سجاد خلیلى» پس از گذشت چند سال دورى و چشم انتظارى شناسایى شد و پس از طى مراحل مختلف آزمایشات متعدد؛ ابدان مطهرشان ثبت و پس از انجام سیر مراحل ادارى، به میهن اسلامى انتقال داده شد.
از سردار شهید «سید جلال حبیب الله پور» یک پسر به نام «سیدعلى» و یک دختر به نام «سیده فاطمه زهرا» به یادگار مانده است.
گفتنى است سردار شهید «سید جلال حبیب الله پور» دومین شهید مدافع حرم بابلسر و 544 شهید شهرستان بابلسر مى باشد.


برشی از کتاب:
شهادت حبیب آخرین روزهای مأموریتمان بود. چهلمین روز حضورمان در منطقه بود. پیگیر  بود که شایعه ای به سرعت 94 فروردین 30کارهای برگشتن به ایران بودیم. در منطقه پیچید. عملیاتی در جنوب سوریه انجام شده بود. شروع عملیات خیلی خوب بود؛ اما پایان نامناسبی داشت. برای همین یک عده از نیروهای ایرانی و فاطمیون و سوری ها به شهادت رسیده بودند. شایعۀ ناگوار، شهادت آقاسیدجلال بود. من انگار دیوانه شده بودم. باور این شایعه که هرلحظه داشت موثق تر می شد، برایم خیلی سنگین بود. مدام به این فکر می کردم که ما با هم آمده بودیم که با هم برگردیم. شروع کردم به تماس گرفتن. خبر درست بود؛ اما قطعی نبود. اما زیاد طول نکشید تا قطعی شدن خبر شهادت آقاسید. من آشفته بودم و او فدا شده بود. من دوست خوبم را، برادرم را، حبیب لشکرم را از دست داده بودم و او دنیا را با همۀ متعلقاتش رها کرده بود. مربی دفاع وطن سوریه بود. فرمانده گردان بود و دوستانش را موقع عملیات همراهی کرد. سرنوشت این بود که در عملیات شرکت داشته باشد. پیکرش ماند و دیگر برنگشت و عجیب این بود که خبر بازگشت پیکر سیدجلال به وطن، مصادف شد با تدوین خاطرات آن شهید بزرگوار.

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی