۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۰
نشر موسسه شهید کاظمی ۰ نظر اشتراک گذاری

آ سید اسماعیل

آ سید اسماعیل
تولیدات انتشارات
پدیدآورنده: مهری السادات معرک نژاد
نوبت چاپ: اول/ 1395
قیمت: 6000 تومان
معرفی اثر:

این کتاب طرح خاطراتی از آیت الله سید اسماعیل هاشمی(ره) یکی از موسسین و بنیانگذاران موسسه فرهنگی آیت الله مدرس (ره) است که از طرف همین موسسه و در جهت تکریم و ارائه الگو جهت اعضا و عموم مردم به نگارش درآمده است.

سعی شده این کتاب با قلمی نگارش یابد که برای مخاطب نوجوان و جوان مطلوب باشد.

مرحوم آیت الله حاج سیداسماعیل هاشمی(ره) حدود سال 1330 قمری در روستای طالخونچه سمیرم سُفلی ـ که محلّ تبلیغی اجداد پدری و مادری‌اش بوده متولد شد. پدر ایشان حضرت آیت اللّه میرزامحمدحسن موسوی ـ افاض اللّه علیه المغفرة و الرحمة ـ از شاگردان برجسته میرزا ابوالمعالی کلباسی، آخوند کاشی، میرزا جهانگیرخان قشقایی و سیّدمحمدباقر درچه‌ای بودند که در میان عالمان آن عصر، به زهد و تقوا معروف بوده و اذکاری نزد خود داشتند.

آیت اللّه هاشمی تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب خانه نزد پدر و سایر بزرگان فامیل به پایان برد و در حدود سال 1340 قمری در زمان حیات آیت اللّه درچه‌ای به اتفاق برادرشان مرحوم آیت اللّه آقا سیّدعلی‌اکبر برای ادامه تحصیل به اصفهان هجرت کردند و در آن جا مشغول فراگیری علوم حوزوی شدند.

پس از مدتی توقّف و ادامه تحصیل، برای گرفتن جواز سفر به نجف اشرف و ادامه تحصیلات در آن حوزه مقدّس، از اصفهان به شهر مقدّس قم آمدند.

سال 1360 قمری، زمانی که معظّم له از شهر مقدّس قم به زادگاه خویش رفتند، مردم آن سامان که در انتظار فردی جامع در امر تبلیغ و روشن‌گری در امور دینی و سیاسی به سر می بردند، از ایشان استقبال کردند. آن دوران که از بهترین روزهای عمر معظّم له به شمار میآید، توانست با ارشاد و هدایت مردم، تحوّلات بزرگی را در زمینه‌های علمی، فرهنگی و نشر معارف اسلامی ایجاد کند. و سرانجام به واسطه تقدیر الهی و عوامل دیگر، رهسپار شهرضا شدند و در آن جا به اقامه جماعت، تدریس و وعظ و خطابه پرداختند. در محرّم سال 1342 شمسی (هم زمان با آغاز نهضت و قیام امام قدّس سرّه) به ایجاد ارتباط با امام قدّس سرّه و سایر مراجع پرداختند تا بتوانند مردم را در جریان این نهضت اسلامی و هم‌آهنگی همه‌جانبه قرار دهند.

شایان ذکر است معظّم له وقتی که نامه امام قدّس سرّه را دریافت کردند، با ملاحظه این جمله امام قدّس سرّه که در نامه یادآور شدند: «سعی کنید عاشورای امسال به نفع اسلام تمام شود»، در دهه عاشورای آن سال طی سخنرانی‌های انقلابی و علمی در مجالس و محافل مختلف شهرستان شهرضا، اعتراض شدیدی را با بیانی بسیار تند به حکومت و دستگاه جبّار وقت کردند و سرانجام در روز عاشورا (هم زمان با دستگیری حضرت امام) دستگیر و به ساواک و زندان اصفهان انتقال یافتند و سرانجام پس از چند روز تحمّل زندان همراه با شکنجه‌های روحی، به وسیله یکی از صاحب منصبان وقت که علاقه‌ای به دودمان رسالت داشت، آزاد و به شهرضا بازگشتند.

فعّالیّت‌های سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در دوره دوم از اصفهان؛ پس از رحلت آیت اللّه خادمی، چون معظّم له در دوره اقامتشان در اصفهان در اثر فعّالیّت‌های اجتماعی و ارشادی خستگی‌ناپذیر، شهرت خاصّی در میان مردم پیدا کرده بودند، با اکثریّت قاطع آرا به نمایندگی مردم استان در مجلس خبرگان انتخاب گردیدند. فعّالیّت ایشان در طول این دوره، در جهت ترغیب و تشویق مردم نسبت به مسئله رهبری، نقش به‌سزایی داشته، به طوری که در دوره سوم مجلس خبرگان نیز جزو منتخبان استان قرار گرفتند و توفیق خدمت به دین و مملکت را پیدا کردند.

درخور توجّه است که از خدمات تبلیغی و ارشادی معظّم له در پیش از انقلاب، مسافرت ایشان به دماوند در ماه مبارک رمضان به دستور مرحوم آیت اللّه العظمی حائری است. و باز از دیگر خدمات فرهنگی ایشان در دوران پیش از انقلاب، تربیت شاگردان در زادگاهش که تشنه فرهنگ، ادب و معارف دینی بودند ـ که هم اکنون با موقعیّت علمی و فرهنگی در خدمت مردم می‌باشند ـ و نیز تأسیس کتابخانه عمومی و... را نام برد. هم‌چنین شرکت در جلسه هیئت علمیّه اصفهان برای رسیدگی به امور داخلی شهر، یکی دیگر از خدمات اجتماعی ایشان بود که به همراه جمعی از مشاهیر علمای اصفهان ـ که در رأس آنها آیت اللّه مجد العلماء و آیت اللّه خادمی بودندـ تشکیل می‌شد و به خواسته‌های جامعه روحانیّت و اموری که در شهر، مورد نیاز مردم بوده، رسیدگی می‌کردند و توصیه‌ها و سفارشات لازم را به مسئولان وقت عرضه می‌داشتند.

برشی از کتاب:

پنجشنبه شب پسر آیت الله ناصری، در خواب می‌بیند که حضرت رضا(ع) با قدی بلند و صورتی نورانی و لباسی فاخر آماده‌ی رفتن به جایی هستند. از حضرت می‌پرسد: «یابن رسول الله، عازم کجا هستید؟» حضرت ثامن الحجج جواب می‌دهند: «به دیدن سیداسماعیل هاشمی می‌روم». فرزند آیت الله ناصری با خود می‌گوید حالا که حضرت به دیدن ایشان می‌روند، لازم است من هم فردا صبح برسم خدمت ایشان. صبح که آمد به حسینیه، خبر رحلت آقا را شنید.




نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی